
سینمارکس به یک خط قرمز تبدیل شده بود!
مستند «سینهما رکس» به کارگردانی میترا مهتریان و صادق دهقان با موضوع حادثه آتشسوزی سینمارکس به تازگی از پلتفرم فیلمنت ودر قالب طرح «سینمای دیگر» عرضه شده است.
به گزارش فیلمنتنیوز، مستند «سینه ما رکس» با دنبال کردن خاطرات تلخ بازماندگان، شاهدان حادثه و افرادی که در جریان دادگاهها حاضر بودند این فاجعه را با نگاهی متفاوت روایت میکند و سعی دارد از نگاه سیاسی که معمولاً نسبت به این حادثه وجود داشته، فاصله بگیرد و این فاجعه را در بعد انسانی و اجتماعی مورد بررسی قرار دهد.
به بهانه پخش این مستند در پلتفرم فیلمنت با میترا مهتریان گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
وضعیت نمایش و عرضه فیلمهای مستند در کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
سینمای مستند در عرصه نمایش و عرضه وضعیت خوبی ندارد. شايد با توجه به حضور تشكلي به نام هنروتجربه و برگزاري جشنواره سينما حقيقت طي يكي دو سال اخير كه به شيوه برخط (آنلاين) هم برگزار شد اتفاقهاي خوبي تلقي بشود؛ اما كافي نيست. تجربه نشان داده كه هنروتجربه در شهرستانها يا اغلب كم رونق بوده و يا أصلا با استقبال مواجه نشده است. كارهاي زيربنايي براي عرضه مستند از سمت نهادهاي ذيربط صورت نگرفته است. همواره راههاي طي شده با تغيیرات كم و بيش در اجرا دوباره تكرار شده كه تاثيرگذار نبوده و متاسفانه راههاي جديد هم امتحان نشده و تمايلي به ريسك در هيچ سازمان و نهادي هم ديده نمي شود. به عنوان مثال چه ايرادي دارد اگر تيزر چند مستند قبل از شروع بعضي فيلمهاي پر مخاطب در سينما نمايش داده شده و چند مستند معرفي شود؟!
در وزارت علوم فرانسه یک مرکز مستند هست كه کار این مرکز ساخت و جمع اوری فیلمهای مستند علمی آموزشی از فرانسه وسراسر جهان است. با یك دانشجوی دکترای مردم شناسی دانشگاه سوربن که ایرانی بود آشنا شدم، ايشان برای پایان نامه دکتري ميخواست فیلمی از غذاهای عشایر بختیاری بسازد. میگفت هزینه تولید فیلم را مرکز مستند وزارت علوم فرانسه تامین میکند و این به معنی جمعآوری صدها فیلم مستند علمی از سراسر جهان در طول سال است و نشان میدهد يك برنامه هدفمند، مستمر و علمي وجود دارد ولی در ايران كدام وزارتخانه، سازمان، نهاد، يا پلتفرمي حاضر به انجام چنين برنامه اي خواهد بود؟! ما هميشه از ضعف فيلمنامه، طرح، فكر و انديشه در فيلمنامه نويسان و فيلمسازان خود شکایت داریم؛ اما واقعا به ضعف و غير علمي بودن مديريتهاي خود در اين زمينه هم معترف هستيم؟!
آیا سینمای مستند ایران در بحث کیفی این پتانسیل را دارد که بتواند نظر مخاطبان عام را هم به خود جلب کند؟
بدون شك اين پتانسيل وجود دارد. حتی مخاطب عام هم امروز تشنه دانستن و كشف حقيقت و يافتن و ديدن رخدادهاي واقعي است و بدون شك بخش عظيمي از مستندهاي ساخته شده توسط اكثريت مستندسازان اين قابليت را دارد كه مخاطبان عام را هم راضي كند و نظر آنها را جلب كند. تاثيرگذاري سينماي مستند نسبت به داستاني به مراتب چشمگيرتر است اما باید مسیر عرضه به درستی طراحی شود.
با توجه به فراهم شدن فرصت تازهای چون نمایش آثار مستند در پلتفرمها، آیا میتوان به افزایش مخاطبان سینمای مستند امیدوار بود؟
حتما باعث اميدواري است، من به پلتفرم ها خيلي اميدوارم چرا که در دنيا واقعا جايگاه پلتفرمها درست و معنا دار است. أخيرا پلتفرم فيلم نت با نامي آشنا براي فيلمسازان فيلم كوتاه و مستند، تحت عنوان سينماي ديگر به نمايش آثار مستند اقدام كرده است. این نام برای ما آشناست چون نسل ما كه در دهه شصت توليد فيلم كوتاه و مستند داشتيم خاطرمان هست برنامه خوبي با عنوان “سينماي ديگر” در تلويزيون هر هفته پخش مي شد كه يك برنامه تركيبي از نمايش فيلم كوتاه، مستند و گفتگو با فيلمسازان و مدرسان و صاحب نظران بود. اتفاق نمايش فيلم هاي مستند در دو پلتفرم فيلم نت و هاشور و ديگر پلتفرم ها از چندي قبلتر اتفاق خجسته ايست كه چون هنوز زمان زيادي از اين دو پلتفرم فيلم نت و هاشور نگذشته نمي توان درباره عملكردشان قضاوت كرد اما همين كه سينماي مستند وارد شبكه هاي خانگي شده و به خانه ها مي رود قطعا اتفاق فرخندهای است كه ميتواند با بهره گيري از تجربيات روز دنيا موفق و درخشانتر پيش برود. در شبكهها و پلتفرمهاي دنيا وقتي صحبت از توليد مي شود برنامه اكران از قبل تعيين و مشخص شده و چارت زمانبندي اكران آماده است؛ حالا شما نگاه كنيد به چرخه معيوب اكرانهاي ما كه يا با سليقه داوران جشنوارهها تنظيم ميشود و يا مديران دولتي، و باز هم ميتوان اشاره كرد كه در آن سوی آبها علاوه بر سينماهاي مخصوص عرضه و نمايش فيلم مستند، پلتفرم مخصوص فيلمهاي مستند در ژانرها و گونههاي خاص خود فيلمهاي مستند نمايش ميدهند و اين پلتفرمها جدا از عرضه و نمايش در كار توليد مستند هم نقش دارند و چه چيز بهتر از اين است كه مستندساز فارغ از حمايتهاي دولتي، از حمایتهای بخشهای خصوصی نیز بهرهمند شود. بدون شك وقتي پلتفرمها در توليد هم مشاركت داشته باشند راههاي بهتري براي عرضه هم در نظر خواهند داشت. تبليغات فراگير و همه جانبهتر مي تواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشاي فيلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ايران متاسفانه پلتفرمها فقط به سمت حمايت از سينماي داستاني و سريالها گرايش دارند و اصلا توجهي به سينماي مستند نشان ندادهاند.وقتي اين پلتفرمها كه شكلي از تخصص در عرضه را به نمايش ميگذارند توجهي به مستند ندارند از مخاطب عام چه توقعي بايد داشت؟! اميدوارم نوعي ديگر نگاه كردن به سينماي ديگر را همه باهم بياموزيم و به تماشا بنشينيم.
نقش سوژههایی که مستندسازان به سراغ آنها میروند چقدر میتواند در جلب نظر مخاطب تاثیرگذار باشد؟ و سینمای مستند ما به طور کل را در سوژهیابی و وجود نگاههای مختلف چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من انتخاب سوژه و دست يافتن به موضوعات بكر و جذاب از طرف جميع فيلمسازان به نحو درست و شايستهاي انجام ميشود؛ اما سازمانها و نهادها عامل بزرگی در مقابل تلاش مستندسازان برای جلب مخاطب هستند كه با توجه به سياستهاي كشور سعي ميكنند چرخه توليد را از شكلي رنگين گماني خارج كنند و فقط به تناليته هاي خاكستري بسنده كنند. انتخاب سوژههاي دردسرساز، موضوع هايي كه قصد پرسشگري داشته باشند و يا طرحهاي كه جنجالي باشند گاه از چرخه توليد حذف مي شوند و حتي سعی میشود از چرخه نمايش و اكران و حضور جشنوارهاي هم حذف شوند.
وقتي در جايگاه مديريت و سياست تصميم گيري شود بدون شك با سليقه مردم كاري نداريد و همين نه تنها باعث جذب مخاطب نميشود كه گاه باعث ريزش مخاطب نيز خواهد شد.
مستتدسازان ما وارد عرصههاي فوقالعادهاي شدهاند، وقتي دست براي انتخاب هرنوع سوژه باز باشد و تعدد موضوع را هر ساله شاهد باشيم؛ شك نكنيم كه هر موضوع مخاطب خودش را به همراه ميآورد. جعبه مدادرنگي صدوهفتاد و دو رنگ همه نوع سليقهاي را راضي ميكند اما وقتی با يك جعبه كه شش مدادرنگي خاكستري، سياه، سفيد زرد، سبز و آبي مواجه باشيم به ناچار با همان تعداد مخاطب مواجه خواهيم شد.
در «سینهما رکس» با توجه به اینکه از نگاه سیاسی فاصله گرفتید، بیش از هر چیز چه قشری از مخاطبان را در نظر داشتید؟
به همه اقشار از مخاطبان توجه داشتم. اين حادثه يكي از معدود حوادث تلخ و فجيع درباره سينماست و شامل همه مردم ايران و خارج از مرزهاي ايران ميشود. انسانهايي از همه طبقه و سليقه و اعتقاد و ايدئولوژي در جاي مباركي چون سينما دور هم جمع شدهاند كه دقايقي از زندگي خود فاصله بگيرند و به تماشاي قصه آدمهاي ديگري بنشينند و با اميد لذت بردن در سينما از خانه بيرون رفتند ولي هرگز به منزل برنگشتند! اين قصه تلخ بي شك همه طبف مخاطب را شامل مي شود.
آیا اثری چون «سینهما رکس» میتواند در نگاه مسئولان و مردم نسبت به فجایع تاثیرگذار باشد تا از نگاه صرفا سیاسی در این اتفاقات فاصله بگیرند و ابعاد انسانی و اجتماعی این اتفاقات را هم در نظر بگیرند و مورد کنکاش قرار دهند؟
دور از واقعيت نيست اگر بگویم، زماني كه اخبار حضور من و تيم توليد مستند «سینهما رکس» در شهر منتشر شده بود باعث شد بعد از چهل سال يك حركت دولتي در شب سالگرد حادثه برگزار شود. همه ساله مردم خودجوش برای برگزاري سالگرد و گراميداشت قربانيان اقدام ميكردند اما گاهي آن حركت خودجوش هم با ممانعتهايي مواجه ميشد. اما سالي كه ما در آبادان حضور داشتيم شاهد حركتي دولتي نيز بوديم كه بي تاثير از حضور ما نبود. حتي در فيلمم هم بخشهایی از این مراسم وجود دارد كه شهردار در حال سخنراني است و بازگو ميكنند كه شايد اين اتفاق در هرجاي دنيا رخ داده بود مسئولان اقدامات بهتري براي گراميداشت ياد و خاطره قربانيان انجام ميدادند.
سينماركس به يك واژه خط قرمزي تبديل شده بود اما به دور از قضاوت، میشود با وجوه ديگر حادثه روبه رو شد و آن وجه ديگر را هم به نمايش گذاشت.
تا امروز از نمایش این مستند چه بازخوردهایی داشتید؟
زمان افتاحيه نمایش مستند در باغ فردوس، فرزند يكي از قربانيان حادثه (شاهد زنده) اشك ميريخت و ميگفت اين فيلم به كابوس چهل ساله پدرم پايان داده چون ايشان به دلیل اینکه حرفهایش را جلوی دوربین زده بار امانت از دوشش برداشته شده و به زندگي برگشته است. با اشكهاي آن خانم در بين جمعيت اشك ريختم و از درون راضي بودم که حداقل قدمي كوچك جهت اداي دين به قربانيان حادثه برداشته ام.
افرادي كه فيلم را در سينما ديده بودند با قربانيان احساس همذات پنداري بيشتري داشتند و ميگفتند ترس سوختن همين سينما تا انتها با ما همراه بود.
فيلم مستند با تمام شدن در زمان توليد به پايان نمي رسد؛ تاثيراتش بر سوژهها و زندگي افراد بعد از توليد و نمايش تازه شروع ميشود كه من اين تاثيرات را خوشبختانه شاهد بودم و افراد مرا از تحولات روحي خود بيخبر نگذاشتند و این دستاورد معنوی کمی برایم نبود؛ هرچند به لحاظ مالي علي رغم گرفتن وام و قرض و بدهي، ساخت «سینهما رکس» برایم ریالی منافع مادي نداشته و هنوز درگير پرداخت بدهيهاي فيلم هستم. برایم رضایتبخش است که ياد و خاطره قربانيان را زنده كردم و نگذاشتم فراموش شوند و البته این آغاز راه است.
مستند «سینه ما رکس» ساخته میترا مهتریان و صادق دهقان هم اکنون در پلتفرم فیلمنت قابل مشاهده است.
نویسنده: علی ناصری