
رمز موفقیت وحید جلیلوند چیست؟
شخصیتهای اصلی فیلمهای وحید جلیلوند آدمهایی هستند که با چالشهای جدی اخلاقی مواجه میشوند اما سعی میکنند انسانیت خود را در این میان فراموش نکنند.
به گزارش فیلمنت نیوز، فیلم «بدون تاریخ، بدون امضاء» به کارگردانی وحید جلیلوند بهتازگی در پلتفرم فیلمنت عرضه شده است. این فیلم در مورد یک کارمند پزشکی قانونی به نام دکتر کاوه نریمان است که حین رانندگی با موتورسیکلتی تصادف میکند که یک خانواده سوار آن بودند. در ظاهر اتفاقی برای اعضای آن خانواده نمیافتاد اما نریمان روز بعد با جسدی در پزشکی قانونی مواجه میشود که پسر همان خانواده است و این شروع ماجرا است. امیر آقایی، هدیه تهرانی، نوید محمدزاده، سعید داخ، زکیه بهبهانی و علیرضا استادی از جمله بازیگران «بدون تاریخ، بدون امضاء» هستند.
به مناسبت عرضه فیلم «بدون تاریخ، بدون امضاء» در پلتفرم فیلمنت نگاهی به کارنامه سینمایی وحید جلیلوند انداختهایم.
پس از عبور سینمای ایران از دورهای که شاید بیشتر با تعدد آثار موسوم به معناگرا به یاد آورده شود، موفقیت فیلمهای دوره دوم کاری اصغر فرهادی موجی از فیلمها را با خود به همراه آورد که معمولا فیلمهای اجتماعی نامیده میشوند و به بیانی دقیقتر میتوان آنها را وابسته به جریان رئالیسم اجتماعی دانست. سینمای ایران در سالهای اخیر پر شده از فیلمسازان بهاصطلاح دغدغهمندی که آثارشان عمدتا بهسرعت فراموش میشوند.
وحید جلیلوند هم میتوانست یکی از این فیلمسازان باشد. خیلیها هر دو فیلم ابتدایی او («چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «بدون تاریخ، بدون امضاء») را با فیلمهای فرهادی مقایسه و شباهتهایی را میان آثار این دو کارگردان پیدا کردند. اما شرایط به گونهای دیگر پیش رفته است: نهتنها آثار جلیلوند فراموش نشدند بلکه حالا بهنظر میرسد که او پایگاهی قابلتوجه در جشنواره معتبری همچون جشنواره ونیز پیدا کرده است. در بررسی دلایل موفقیت جلیلوند و تفاوتهای کار او با دیگر فیلمسازان متعلق به جریان درامهای اجتماعی در سالهای اخیر، میتوان به چند نکته اشاره کرد.
فیلمهای جلیلوند در محدودهای قرار میگیرند که هم برای مخاطبان سالهای اخیر سینمای ایران آشنا هستند و هم برای مخاطبان جشنوارههایی که در این سالها پذیرای فیلمهای ایرانی بودهاند. این آشنا بودن را میتوان از جنبههای مختلفی رصد کرد: از مضامین مشابه گرفته تا شکل استفاده از دوربین روی دست و حتی جنس بازیگری. فیلمی مثل «بدون تاریخ، بدون امضاء» از جنبههای مختلفی وامدار «جدایی نادر از سیمین» بهنظر میرسد. حتی شکل تقابل دو طبقه اجتماعی و نحوه بازی بازیگران برای انتقال دغدغههای افراد متعلق به هر طبقه (طبقه متوسط به بالای درونگرا و طبقه پایین شدیدا برونگرا که در اوج بحران به خودزنی رو میآورد) هم بازتاب همین شباهت است. این شباهتها باعث میشود که مخاطب آشنا به درامهای اجتماعی سالهای اخیر سینمای ایران، بهسرعت محیط فیلمهای جلیلوند را شناخته و معیارهای مشخصی برای ارزیابی دغدغههای موجود در این آثار پیدا کند.
با این وجود، جلیلوند به دام تقلید چشمبسته یا اکتفا به ایدههای اولیه (مشکلاتی که منجر به ساختهشدن بسیاری از فیلمهای کممایه و فراموششدنی دهه اخیر سینمای ایران شدهاند) نمیافتد. جلیلوند به خوبی متوجه این نکته شده که یکی از جنبههای ویژه بهترین آثار فرهادی، تاکید بر تفاوتهای طبقاتی در عین دوری از قضاوت در مورد شخصیتها بر اساس طبقه زندگیشان است. هر دو فیلم جلیلوند بهنوعی این نکته را بازتاب دادهاند. شخصیتهایی که امیر آقایی در هر دو فیلم جلیلوند بازی کرده (جلال آشتیانی در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و کاوه نریمان در «بدون تاریخ، بدون امضاء») افرادی مواجه با چالشهای اخلاقی جدی هستند اما سعی میکنند انسانیت خود را در این میان فراموش نکنند. بنابراین قرار نیست طبقه اجتماعی یا اقتصادی این آدمها به چماقی در دست فیلمساز برای کوبیدن بر سر آنها تبدیل شود. این یکی از مهمترین نکاتی است که مانع از افتادن فیلمهای جلیلوند به ورطه نمایش تکبعدی و سطحی اختلاف طبقاتی میشود.
اما آنچه نقش مهمتری در موفقیت جلیلوند ایفا میکند، قدرت کارگردانی او است. برخلاف بسیاری از فیلمسازانی که با تاکید بیشازحد بر موقعیتهای عاطفی عملا موجب لوثشدن آن لحظات و بههمریختن اعصاب تماشاگر میشوند، جلیلوند بهخوبی میتواند بار عاطفی لحظات کلیدی آثارش را کنترل کند. او خوب میداند که دوربین روی دست زمانی بیشترین تاثیر را روی تماشاگر میگذارد که بهشکل افراطی مورد استفاده قرار نگیرد. همچنین در برخی از صحنههایی که فیلمسازان میانمایه ممکن است هنگام اجرای آنها با استفاده از تعدد نماهای نزدیک و بسیار نزدیک از چهره درهمرفته آدمها سعی در تحریک تماشاگر داشته باشند، جلیلوند دوربین را با فاصله از آدمها قرار داده و اینگونه از غلظت احساساتگرایی در آثارش جلوگیری میکند.
اما دو فیلم اول جلیلوند نیز با یکدیگر تفاوت دارند. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلم برانگیزانندهای بود اما در لحظاتی میشد رگههای مرعوبشدن سازندهاش را در مقابل مضمون ردیابی کرد. با این وجود «بدون تاریخ، بدون امضاء» فیلم کنترلشدهتر و حسابشدهتری است و پیشرفت قابلتوجهی را در کار جلیلوند نشان میدهد. ضمن اینکه موفقیتهای «بدون تاریخ، بدون امضاء» و فیلم سوم جلیلوند بهنام «شب، داخلی، دیوار» در جشنواره فیلم ونیز نشان میدهد که حالا او در سطح بینالمللی هم فرصت موفقیتهای بزرگتری را بهدست آورده است.
[فیلم «بدون تاریخ، بدون امضاء» را میتوانید با مراجعه به این لینک در فیلمنت تماشا کنید.]
نادر مسعودی
