
شمایل یک ستاره کلاسیک
1401/10/14
هدیه تهرانی، نزدیک به ربع قرن است که جایگاه ویژهای بهعنوان یکی از ستارگان سینمای ایران دارد. به مناسبت پخش دو فیلم «پل چوبی» و «سیاوش» با بازی او در پلتفرم فیلمنت، نگاهی انداختهایم به ده نقشآفرینی ماندگار تهرانی.
به گزارش فیلمنت نیوز، در میانههای دهه 1370 و همزمان با تبوتاب روزهای اولیه دوران موسوم به اصلاحات، ستارهای در سینمای ایران ظهور کرد که به محبوبترین بازیگر نسل خود بدل شد. هدیه تهرانی تصویر سنتی و معمولی را که سینمای ایران از زنان پیش چشم مخاطب قرار میداد به چالش کشید و تصویر جدیدی، متناسب با فضای آن روزها، ایجاد کرد. به مناسبت عرضه دو فیلم «پل چوبی» و «سیاوش» با بازی هدیه تهرانی در پلتفرم «فیلمنت»، نگاهی انداختهایم به تعدادی از نقشآفرینیهای مهم او در طول ربع قرن فعالیت سینمایی. تاریخی که در کنار نام هر فیلم ذکر شده، زمان اکران (و نه ساخت) آن فیلم است.
سلطان (مسعود کیمیایی/ 1376)
اولین حضور هدیه تهرانی در یک فیلم سینمایی، به یک سکوی پرتاب بزرگ برای او تبدیل شد. فیلمهای کیمیایی عموماً فضایی مردانه دارند و کمتر پیش میآید که شخصیتهای زن بهاندازه شخصیتهای مرد به چشم بیایند. اما مریم (با بازی تهرانی) در «سلطان» یکی از موارد استثنایی بود. هرچند بار فیلم روی دوش شخصیت اصلی (با بازی فریبرز عربنیا) بود اما تهرانی توانست تصویر اولیهای از زنی مقاوم با رفتاری کنترلشده را در این فیلم شکل دهد؛ زنی که همزمان در نقش یک عاشق هم باورپذیر بود. تهرانی با بازی در این فیلم اولین جایزه مهم خود را از اولین دوره جشن حافظ دریافت کرد.
قرمز (فریدون جیرانی/ 1378)
آن روزها حضور تهرانی با پیراهن و شلوار در «قرمز» یک تابوشکنی بزرگ قلمداد شد. اما از آن مهمتر کنشگری کاراکتر هستی مشرقی بود که بهجای تسلیم در مقابل سنتهای مردسالارانه محیط پیرامون، تصمیم میگرفت برای حفظ زندگیاش دست به یک اقدام رادیکال بزند. در آن دوران هیچ بازیگری بهاندازه هدیه تهرانی نمیتوانست چنین رفتارهایی را باورپذیر از کار دربیاورد. تهرانی برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
شوکران (بهروز افخمی/ 1379)
سیما ریاحی در نیمه اول «شوکران» امتداد مهمترین نقشهای قبلی تهرانی بهنظر میرسید: زنی صورتسنگی که میتواند احساسات خود را کنترل کرده و دنیای اطراف را به بازی بگیرد. اما بهتدریج متوجه لایه زیرین این شخصیت میشدیم؛ عنصری که در فیلمهای قبلی تهرانی غایب بود. درهمشکستن تدریجی او تحت فشار رفتارهای فاقد درک و انصاف مردان اطراف، بهخصوص از این نظر تکاندهنده بود که آن را تحولی غیرمنتظره در پرسونای بازیگری تهرانی میدیدیم. این تحول بههیچوجه چنین تأثیری نمیگذاشت اگر هر بازیگر دیگری نقش سیما ریاحی را بازی میکرد.
دستهای آلوده (سیروس الوند/ 1379)
«دستهای آلوده» فیلمی متعلق به جریان سینمای عامهپسند بود و در چنین آثاری، بهندرت امکان خلق شخصیتهای پیچیده و چندبُعدی وجود دارد. فیلم پرفروش سیروس الوند هم از این قاعده مستثنا نبود و بنابراین فرصت چندانی برای بازیگران خود فراهم نمیکرد تا از لایههای سطحی شخصیتها عبور کنند. با این وجود «دستهای آلوده» را میتوان استفادهای مناسب در قالب سینمای عامهپسند از پرسونای شکلگرفته از هدیه تهرانی در آن سالها دانست.
کاغذ بیخط (ناصر تقوایی/ 1381)
پس از موج موفقیتهای تجاری در اواخر دهه 70، تهرانی از ابتدای دهه 80 تصمیم به تغییر مسیر حرفهای خود گرفت و در این راه به بازی در فیلمهایی روی آورد که شاید قابلیت کمتری برای فروش داشتند اما فیلمهایی عمیقتر و برانگیزانندهتر از آثار دوره اول فعالیت تهرانی محسوب میشدند. «کاغذ بیخط» یکی از موفقترین این آثار بود. توصیف یکخطی شخصیت رؤیا در این فیلم مشابه نقشآفرینیهای قبلی او بهنظر میرسد اما همانقدر که «کاغذ بیخط»، در مقایسه با آن آثار، فیلم کنترلشدهتری بود، تهرانی هم نیاز داشت که حضور کمفرازونشیبتری را تجربه کند و همین امر به یکی از نقشآفرینیهای پیچیده و ماندگار تهرانی منجر شد.
دنیا (منوچهر مصیری/ 1382)
تغییر مسیر هدیه تهرانی بهمعنای کنارگذاشتن کامل مسیر قبلی و تبدیلشدن صرف به بازیگر آثار موسوم به «هنری» نبود. تهرانی با حضور در فیلم «دنیا» یکی از اولین تجربههای خود را در عرصه کمدی ثبت کرد. زن صورتسنگی معروف حالا باید بیشازهمیشه به کنشهای بیرونی و (حتی گاه) اغراقشده روی میآورد و تهرانی در این راه کاملاً موفق و باورپذیر عمل کرد.
چهارشنبهسوری (اصغر فرهادی/ 1384)
یک تحول بزرگ در کارنامه بازیگری هدیه تهرانی! کسانی که چهره فروریخته و رفتار ناشی از ضعف مژده را در «چهارشنبهسوری» میدیدند بهسختی میتوانستند باور کنند که این همان بازیگری است که کمتر از یک دهه قبل در «سلطان»، «قرمز» و «شوکران» ظاهر شده بود. بازی تهرانی در «چهارشنبهسوری» تقریباً هیچ ربطی به نقشآفرینیهای قبلی او نداشت و موفقیت تمامعیار تهرانی در جانبخشیدن به شخصیت مژده (که دومین سیمرغ بلورین جشنواره فجر را برای او به ارمغان آورد) یک دستاورد بزرگ برای او محسوب میشد.
پل چوبی (مهدی کرمپور/ 1392)
شخصیت نازلی در «پل چوبی» حضور فیزیکی نسبتاً کوتاهی دارد اما باید بتواند در همین زمان بهعنوان عشق قدیمی شخصیت اصلی باورپذیر شود: شخصیتی که رویارویی دوباره با او بهسرعت یاد گذشته را زنده میکند. «پل چوبی» داستان گذشتهای بود که راه خود را به زمان حال باز میکرد و نازلی مهمترین نشانه آن گذشته محسوب میشد. از این جنبه، حضور هدیه تهرانی (مهمترین ستاره دورهای که دیگر سپریشده بهنظر میرسید) برای ایفای این نقش انتخاب هوشمندانهای بود. کمتر بازیگری بهاندازه تهرانی میتواند، با حضوری نهچندان طولانی، نقش کسی را که سالها در ذهن دیگران میماند پذیرفتنی از کار دربیاورد.
مسخرهباز (همایون غنیزاده/ 1398)
هما در «مسخرهباز» شمایلی از یک ستاره کلاسیک است؛ یکی از آن بازیگرانی که خیلی از سینمادوستان را به این هنر علاقهمند کرده و خاطرات ماندگاری را برای آنها رقم زده است. این تصویر باید با یک حضور کوتاه و چند تصویر رقم بخورد و شاید هیچ بازیگری برای خلق این تصویر مناسبتر از هدیه تهرانی نبود. «مسخرهباز» نمونهای از استفاده درست و هوشمندانه از یک ستاره واقعی است.
بیهمهچیز (محسن قرایی/ 1400)
تهرانی با بازی در «بیهمهچیز» بهنوعی به دوره اول فعالیت حرفهایاش بازگشت. لیلی قرار است زنی باشد که احساسات فروخورده فراوانی را با خود حمل میکند اما در ظاهر باید تصویری از یک زن بیاحساس و حتی سنگدل بسازد. ایفای چنین نقشی خوراک مناسبی برای بازیگری مثل هدیه تهرانی است که بارها تصویر مشابهی را در دهه 1370 خلق کرده بود. حاصل کار به یکی از قدرتمندترین نقشآفرینیهای تهرانی تبدیل شد.
نغمه دانش آشتیانی