
اخلاق مرده است
فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» دومین ساخته سینمایی وحید جلیلوند، چندی پیش از طریق پلتفرم فیلمنت عرضه شد. به همین بهانه نگاهی کوتاه انداختیم به این فیلم سینمایی که توفیقات فراوانی هم در عرصه جهانی بدست آورده است.
به گزارش فیلمنتنیوز، مسائل روز و نگاه کنجکاو وحید جلیلوند به رویدادهای اجتماعی از نخستین فیلمش «چهارشنبه 19 اردیبهشت» تا دومین اثرش «بدون تاریخ بدون امضا» به روشنی قابل تشخیص است.. اینکه نمی توان به سادگی از اتفاقاتی که در طول روز در همجواری باز زندگی انسانهای یک جامعه میافتد، بگذرد و مشکلاتی به ظاهر ساده را دستمایه بیان دغدغههایش قرار میدهد.
پزشکی وظیفه شناس و اخلاق مدار از کنار تصادفی سهوی به راحتی عبور نمی کند و از دل پرداختن به جزییات همین مسئله، پرده از معضلی به مراتب بزرگتر و به بیان دیگر فاجعهای هولناک برداشته میشود، تنها خلاصهای از روند داستانی است که به فقر و از بین رفتن اخلاق در نتیجه آن پرداخته است. فیلم در دو زاویه متفاوت و در مقابل یکدیگر روایت میشود، موسی(با بازی نوید محمدزاده) کارگری فقیر است که همراه همسر و دو فرزندش روزگار می گذراند و علیرغم موقعیت دشوارش تلاش می کند از اصول اخلاقی فاصله نگیرد و در سوی دیگر کاوه (با بازی امیر آقایی) که به شدت با وجدانش درگیر بوده و کمالگرایی و اخلاق مداری را به اوج خود رسانده است. شاید همین تقابل موجب عدم درک طرفین از شرابط موجود انگاشته شود ولی فیلمساز میکوشد این باور را کمرنگ ساخته و در نهایت از میان بردارد.
به بیان دیگر کاوه وجدان بیدار جامعه ایست که در تلاش برای بقا به رخوت و سستی فرو رفته و دیگر در آن کسی به فکر دیگری نیست.اجتماعی که انسانها سعی می کنند از دردسر دور بمانند و تنها به بیرون کشیدن گلیم خود از آب میاندیشند. موسی نیز مظهر پدری است درمانده که هرچه در چنته داشته از دست رفته و حالا گرانبهاترین دارایاش(فرزند) را از کف داده است. از این روست که هر دوی این شخصیتها را میتوان نماد آدمهایی دانست که در زندگی روزمره با آنها مواجهیم.
فیلمساز با زیر ذرهبین گذاشتن تصادفی که میان این دو شخصیت روی داده و از خلال ارتباط این دو مهره کلیدی با سایر شخصیتهای مرتبط با هریک از آنها، جهان بینی خود درباره اتمسفر حال حاضر در جامعه را به نمایش گذاشته و در نهایت قضاوت را به بیننده واگذار کرده است.
«بدون تاریخ، بدون امضا» سکانسهای تاثیر گذار و به یادماندنی زیادی دارد. از لحظات تلخ و نفس گیر در راهروی پزشکی قانونی که با چراغهای مهتابی روشن شده و دکتر پیکر بیجان امیر علی را مجددا تشریح میکند تا صحنه ای که موسی در مرغداری خشم فرو خوردهاش را فریاد میزند. همین لحظات و نکتههایی که در پس هر لحظه مطرح میشود کاوه را به جایی میرساند تا برای برداشتن باری بزرگ از روی دوش یک پدر، خود را بیش از آنچه باید مقصر بداند. تصمیمی که شاید برای تماشاگر محافظه کار این روزها منطقی به نظر نرسد.
پر افتخارترین فیلم وحید جلیلوند که به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار نیز معذفی شد، در کنار وجوه فنی متمایزش مانند طراحی صحنه تاثیرگذار محسن نصرالهی و فیلمبرداری درخشان پیمانشادمانفر، یک نوید محمدزاده متفاوت به بیننده معرفی میکند که پیشتر شاهد این شکل از نقش آفرینیاش نبودهایم.
نویسنده: گلاره محمدی